سنگر نشینان

نسأل الله منازل الشهداء . . .
ذکر کاشف الکرب
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

قلیه پیتو؟!؟!؟!؟!؟!

19 مرداد 1393 توسط SAFA

سلام رفقا!

اینم یه لبخند خاکریزی تقدیم به شما!

” پاشید پاشید که قلیه پیتو رسید. این را اکبر کاراته گفت وقابلمه را گذاشت زمین،

حاج مسلم گفت : قلیه پیتو نه! جغور بغور!!!!

اکبر کاراته گفت : بلند شید برادرا ، بلند شید نمازتونا بخونید که قلیه پیتو رسید. بعد دستی به شکمش کشید وگفت: مُردم از گرسنگی ! قابلمه را برداشت .نفس عمیقی کشید وگفت : به به چه قلیه پیتویی! پیرمرادی از لای پتو اومد بیرون ، خمیازه ای کشیدوگفت: قلیه پیتو چیه؟ اکبر کاراته گفت: جگر، سیب زمینی و آب. حاج مسلم گفت : قابلمه را بذار اونجا، اون کنار. اکبر کاراته قابلمه را گذاشت کنار سنگر واومد عقب.

همه بیدار شدند وبا هم دست کشیدند به شکمشون و گفتند: به به چه غذایی! داشتند حرف می زدند که پیر مرادی داد زد :

موش! موش!

اکبر کاراته سر برگرداند ، موش ایستاده بود روی تخته ای بالای قابلمه جگر! حاج مسلم گفت: تکون نخور! اکبر کاراته جیغی زد وگفت: برو پی کارت موش!!!!!

پیرمرادی گفت: مواظب باش! در این حال کسی اومد داخل سنگر . موش ترسید وخواست برود بالا، که نتونست.لیز خورد واومد طرف پایین. اکبر کاراته دوید طرفش. خواست بگیردش .موش سرازیر شد طرف قابلمه ؛ اکبر کاراته دست دراز کرد و رفت جلو، خواست بگیردش که پاهاش در هم پیچید و اول موش و بعد هم اکبر کاراته افتاد داخل قابلمه.

همه با هم گفتیم: آآآآآآآآآآآآآه !!!!!!!!!! “


(مجموعه خاطرات اکبر کاراته وجغله های جهادی )

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 1 نظر

کلیدواژه ها: قلیه پیتو، سنگر، موش،آآآآآآآآآآه!

موضوعات: گلخند لینک ثابت

نظر از: یاس کبود [عضو] 
  • حضرت فاطمه - سلام الله علیها- رفسنجان

سلام خدا قوت
جال بود اجرتون با خود شهدا
التماس دعا

1393/05/22 @ 18:12


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

درباره این وبلاگ

رفقا سلام!

وصیت نامه شهدا

وصیت شهدا

دسته بندی کلی وبلاگ

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

ابزار هدایت به بالای صفحه

هم سنگران اینترنتی

هدايت به بالاي

روزشمار محرم عاشورا
ذکر کاشف الکرب
جنگ دفاع مقدس
روزشمار فاطمیه
حدیث موضوعی
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس